جدول جو
جدول جو

معنی خلوت دوست - جستجوی لغت در جدول جو

خلوت دوست
(خَلْ وَ)
مایل به انزوا و عزلت. (ناظم الاطباء). عزلت گزین. آنکه علاقه مند به انزوا و عزلت است. منزوی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خِ مَ تِ)
پرستاری و تعهد و عملی که دوستی انجام دهد از سر اخلاص و بندگی:
کیست آنکو ندهد دل بچنین خدمت دوست
کیست آنکو نکشد، بار چنین خدمتگر.
فرخی.
، حضور دوست. مجلس دوست. جناب دوست
لغت نامه دهخدا
(خِ مَ)
دوستدار خدمت. آنکه علاقه مند بخدمت است:
دختر مهربان خدمت دوست
زشت باشد که گویمش نه نکوست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ وَ کَ دَ / دِ)
علاقه مند بخلوت. مشتاق تنهایی و عزلت عبادت را:
به پیروزی عقل کوتاه دست
بخرسندی زهد خلوت پرست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(مِلْ لَ)
دوستدار ملت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آنکه مردم کشور را دوست دارد
لغت نامه دهخدا